جدول جو
جدول جو

معنی ذات شهر - جستجوی لغت در جدول جو

ذات شهر
(ضِ شُ دَ)
به ماهی. در ماهی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ شَ)
باغی بوده است به هرات: [سلطان ابوسعید] روز دیگر از درب قیچاق به هرات در آمده به باغ شهر که تختگاه قدیم سلاطین سلف بود جلوس همایون فرمود. (روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ج 2 ص 202). سلطان [ابوسعید] روز دیگر از آنجا [پای کوه مختار] نهضت [کرد] ، فضای باغ شهر از موکب همایون غیرت فزای عرصۀگردون گشت. (همان کتاب ج 2 ص 224). سلطان [ابوسعید] به دارالسلطنۀ هرات خرامیده باغ شهر را به یمن مقدم همایون زینت داد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 67)
لغت نامه دهخدا
(تُ وَ بَ)
یقال للرجل اذا تکلم بما ینکر علیه، جئت بها شعراء و ذات وبر
لغت نامه دهخدا
(فِ نُ / نِ / نَ دَ)
در یک باری. (قاضی خان بدر محمد دهار). کرتی. نوبتی
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ)
کوهی است نزدیک ضریّه و بدانجا بنویربوع را با جیش منذر بن ماءالسماء جنگی روی داد و غلبه بنویربوع را بود. جریر گوید:
هم ملکوا الملوک بذات کهف
هم منعوا من الیمن الکلابا.
(از المرصع).
و روضه ذات کهف نیز موضعی است و یاقوت گوید: روضه ذات کهف حجازیّهٌ بنواحی المدینه.
جبله بن جریس حلاّبی راست:
و قلت لهم بروضه ذات کهف
اقیموا الیوم لیس اوان سیر
لغت نامه دهخدا
(تُ شَفَ)
کلمه: کلّمته فما رد علی ّ ذات شفه، با وی گفتم و او یک کلمه پاسخ نکرد یا هیچ نگفت
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه دارای 250 تن سکنه است. آب آن از صوفی چای است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تُ شَل ل)
پشته ای است به دیارغطفان. و بجای لام شل دال هم آمده است. یعنی شدّ
لغت نامه دهخدا